به گزارش
گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «حرفهای» شامل خاطرات زندهیاد جواد شریفیراد، همزمان با سالروز شهادت وی، با حضور خانواده وی، علیرضا کمری و حمید قاسمی پور به عنوان منتقد در اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی برگزار شد.
کمری در ابتدای این برنامه گفت: این کتاب قابل اعتناست به چند جهت. به نظر من پرونده این کتاب بسته نیست و ان شاالله آقای قاضی نویسنده کتاب، این کار را کامل کند و مطالبی به ضمیمههایش اضافه کند.
وی افزود: این اثر به لحاظ زبان متن بسیار قابل اعتناست. نسبت مستقیم و بدون فاصلهاش با زبان گفتار مرجع روایت آن را ویژه میکند. صداقت، صراحت و صمیمیت جزء ویژگیهای زبان این اثر است. متن کتاب جزء خاطرات غیرپاستوریزه شدن و غیررسمی است. یعنی اگر قرار می شد این کتاب با رسمی نوشته شود، ممکن بود بعضی از مطالب در آن مرقوم نشود. این بیرنگ و ریا بودن کتاب، بسیار خوب است و رک بگویم،
شهید شریفی در این کتاب، جانماز آبکش نیست. این هم بخشی از آن ویژگیها متین و قابل اعتنای کتاب است.
این محقق ادبیات دفاع مقدس ادامه داد: کتاب به لحاظ موضوع و مندرجات، منحصر به فرد است؛ همچنین از نظر موقعیت و موضعی که این شخص در حوادث و رویدادها داشته است. به نظرم قابل اعتناست که یک انسان در موقعیت های ویژه چگونه با حوادث روبرو می شود. این به تعبیر من، شگفت و به زبان عرب، شاذ است. این میان، خنده و گریه، تندی و مهربانی و در کل موقعیت های متناقض به خوبی در کنار هم چفت و بست شده اند. به نظرم این کتاب هنوز جای کار دارد و امیدوارم با برخی از افرادی که نامشان در کتاب آمده، مصاحبه شده و به کتاب اضافه شود تا این کار قابل تامل، خواندنی تر بشود.
کمری گفت: اگرچه این کتاب هنوز زیاد دیده نشده، ولی جایش را بین آثار روایی تاریخ جنگ باز خواهد کرد. بخش هایی از این کتاب قابل تحلیل و بررسی است؛ مثلا جایی از کتاب که اشاره می شود بمب های ماسوره نکشیده پیدا شد، نشان از همکاری مردم عراق با ایرانی ها دارد.
در ادامه پیمان شریفیراد، فرزند زندهیاد جواد شریفیراد گفت: وقتی پدر، از نیروی هوایی بیرون آمد گفتیم دیگر خطر تمام شد و خدا را شکر کردیم. زمانی هست که کاری را برای خودمان انجام می دهیم اما وقت های دیگری هم هست که کار را برای خدا انجام می دهیم و کارهای بابا این گونه بود.
وی در ادامه گفت: بابا، خاطره را به نقل از شهید ستاری نقل میکرد که این شهید به بابا گفته بود آمریکا برای جذب نیرو در نیروی هواییاش، فیلم سینمایی «تاپ گان» را با بازی تام کروز ساخت و اگر تا پیش از آن، ۷۰ نفر مشتاق خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده بودند، این فیلم باعث شد شمارشان به ۷۰ هزار برسد.
فرزند زندهیاد شریفی گفت: خوب شد شهید ستاری و شهید بابایی رفتند چون اگر میماندند، خانهنشین و منزوی میشدند. ولی بابا خانهنشین نشد و سراغ کار فرهنگی و سینما رفت.
در بخش بعدی این برنامه لوح یادبود و تقدیری از طرف خانواده شریفیراد به خاطر فعالیتهای گسترده در حوزه روایت و ادبیات دفاع مقدس، به کمری اهدا شد. کمری هم گفت: دوستانی که در کار ثبت و تدوین خاطرات جنگ هستند، باید تا اکنون را بپرسند و جستجو کنند. چون فقط خاطرات دیروز کافی نیست.
در ادامه این برنامه حمید قاسمیپور بهعنوان منتقد درباره این کتاب صحبت کرده و گفت: کتاب «حرفهای» نکاتی در حوزه ساختار، تدوین و تنظیم، زبان و شخصیت پردازی به مدد مصاحبه دارد. آقای قاضی بهعنوان نویسنده اثر، توانسته رابطی بین سیرهای زمانی باشد؛ جز یک زمان که راوی در زمان پیشروی کرده و برمیگردد به خط اصلی روایت. البته برای این که موقعیتهای زمانی و مکانی مستندتر شود، تلاشهایی شده است. این کار در برخی فرازهای کتاب شده و در برخی دیگر از فرازها نشده است.
این منتقد افزود: عنوان بخشهای مختلف خاطرات، خوب انتخاب شدهاند. در مقدمه کتاب، مطالبی به چشم میخورد که می توان حجم شان را کاهش داد چون در راستای هدف گذاری اصلی اثر نیستند.
قاسمی پور گفت: آقای قاضی هنگام تکمیل نهایی کار از گفتگوی نهایی با شهید محروم بوده و فقط به خانواده و دوستان او دسترسی داشته است. نکته دیگری که این کتاب دارد، این است که به نظرم برخی از کلمات و الفاظ نیاز به پاورقی دارند.
کمری در ابتدای این برنامه گفت: این کتاب قابل اعتناست به چند جهت. به نظر من پرونده این کتاب بسته نیست و ان شاالله آقای قاضی نویسنده کتاب، این کار را کامل کند و مطالبی به ضمیمههایش اضافه کند.
این محقق ادبیات دفاع مقدس ادامه داد: کتاب به لحاظ موضوع و مندرجات، منحصر به فرد است؛ همچنین از نظر موقعیت و موضعی که این شخص در حوادث و رویدادها داشته است. به نظرم قابل اعتناست که یک انسان در موقعیت های ویژه چگونه با حوادث روبرو می شود. این به تعبیر من، شگفت و به زبان عرب، شاذ است. این میان، خنده و گریه، تندی و مهربانی و در کل موقعیت های متناقض به خوبی در کنار هم چفت و بست شده اند. به نظرم این کتاب هنوز جای کار دارد و امیدوارم با برخی از افرادی که نامشان در کتاب آمده، مصاحبه شده و به کتاب اضافه شود تا این کار قابل تامل، خواندنی تر بشود.
کمری گفت: اگرچه این کتاب هنوز زیاد دیده نشده، ولی جایش را بین آثار روایی تاریخ جنگ باز خواهد کرد. بخش هایی از این کتاب قابل تحلیل و بررسی است؛ مثلا جایی از کتاب که اشاره می شود بمب های ماسوره نکشیده پیدا شد، نشان از همکاری مردم عراق با ایرانی ها دارد.
در ادامه پیمان شریفیراد، فرزند زندهیاد جواد شریفیراد گفت: وقتی پدر، از نیروی هوایی بیرون آمد گفتیم دیگر خطر تمام شد و خدا را شکر کردیم. زمانی هست که کاری را برای خودمان انجام می دهیم اما وقت های دیگری هم هست که کار را برای خدا انجام می دهیم و کارهای بابا این گونه بود.
وی در ادامه گفت: بابا، خاطره را به نقل از شهید ستاری نقل میکرد که این شهید به بابا گفته بود آمریکا برای جذب نیرو در نیروی هواییاش، فیلم سینمایی «تاپ گان» را با بازی تام کروز ساخت و اگر تا پیش از آن، ۷۰ نفر مشتاق خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده بودند، این فیلم باعث شد شمارشان به ۷۰ هزار برسد.
فرزند زندهیاد شریفی گفت: خوب شد شهید ستاری و شهید بابایی رفتند چون اگر میماندند، خانهنشین و منزوی میشدند. ولی بابا خانهنشین نشد و سراغ کار فرهنگی و سینما رفت.
در بخش بعدی این برنامه لوح یادبود و تقدیری از طرف خانواده شریفیراد به خاطر فعالیتهای گسترده در حوزه روایت و ادبیات دفاع مقدس، به کمری اهدا شد. کمری هم گفت: دوستانی که در کار ثبت و تدوین خاطرات جنگ هستند، باید تا اکنون را بپرسند و جستجو کنند. چون فقط خاطرات دیروز کافی نیست.
در ادامه این برنامه حمید قاسمیپور بهعنوان منتقد درباره این کتاب صحبت کرده و گفت: کتاب «حرفهای» نکاتی در حوزه ساختار، تدوین و تنظیم، زبان و شخصیت پردازی به مدد مصاحبه دارد. آقای قاضی بهعنوان نویسنده اثر، توانسته رابطی بین سیرهای زمانی باشد؛ جز یک زمان که راوی در زمان پیشروی کرده و برمیگردد به خط اصلی روایت. البته برای این که موقعیتهای زمانی و مکانی مستندتر شود، تلاشهایی شده است. این کار در برخی فرازهای کتاب شده و در برخی دیگر از فرازها نشده است.
این منتقد افزود: عنوان بخشهای مختلف خاطرات، خوب انتخاب شدهاند. در مقدمه کتاب، مطالبی به چشم میخورد که می توان حجم شان را کاهش داد چون در راستای هدف گذاری اصلی اثر نیستند.
قاسمی پور گفت: آقای قاضی هنگام تکمیل نهایی کار از گفتگوی نهایی با شهید محروم بوده و فقط به خانواده و دوستان او دسترسی داشته است. نکته دیگری که این کتاب دارد، این است که به نظرم برخی از کلمات و الفاظ نیاز به پاورقی دارند.